آموزش

معنی و هم خانواده درس دوازدهم فردوسی کلاس پنجم 🔵 کلمات سخت املایی و مخالفها 

درس دوازدهم فردوسی کلاس پنجم

معنی و هم خانواده درس دوازدهم فردوسی  کلاس پنجم 🔵 کلمات سخت املایی و مخالفها 

کلمات هم خانواده درس فردوسی فرزند ایران,

متضاد و مخالف درس دوازدهم فارسی پنجم ابتدایی,

معنی کلمات درس دوازدهم فارسی پنجم ابتدایی ,

در این مقاله  جدید از سایت گویامگ برای شما دانش آموزان عزیز معنی کلمات و هم خانواده و  متضاد و مخالف درس ١٢ دوازدهم  فردوسی فرزند ایران را گرد آوری نموده ایم.

فردوسی فرزند ایران درس دوازدهم کتاب فارسی پنجم ابتدایی است، که به طور مفصل ، معنی کلمه ها ی درس و مخالف و متضاد و هم خانواده های درس دوازدهم را ارائه می دهیم ، تا پايان همراه ما باشید.

معنی هم خانواده و متضاد درس 12 فارسی چهارم، کلمات سخت املایی اتفاق ساده[ کلیک کنید]

معنی و هم خانواده درس روزی که باران میبارید، کلمات سخت املایی، مخالف ها[کلیک کنید]

برای دیدن کلمات هم خانواده  [کلیک کنید]

اگه دنبال معما و چیستان با جواب های صحیح می گردی حتما این مطلب رو ببین [کلیک کنید]

صفحه ۹۱ فارسی پنجم ابتدایی 

به چهره، نکو بود بر سانِ شید *** ولیکن همه موی، بودش سپید

معنی بیت : از نظر چهره و ظاهر مانند خورشید، نیکو و زیبا بود اما تمام موی او سفید بود.

چو فرزند را دید، مویش سپید *** بشد از جهان، یکسره ناامید

معنی بیت : وقتی فرزندش را با موی سفید دید کاملاً از جهان ناامید شد.

چو آیند و پرسند گردن کشان *** چه گویم از این بچّه ی بد نشان؟

معنی بیت : وقتی پهلوانان بیایند و از این بچّه ی بد نشان (سفید موی) سؤال کنند، چه بگویم؟

چه گویم که این بچّه ی دیو، کیست *** پلنگ دو رنگ است یا خود پَری است

معنی بیت : چه بگویم که این بچّه دیو، کیست. این بچّه، پلنگ دو رنگ است یا خود فرشته است.

بخندند بر من، مِهان جهان *** از این بچّه، در آشکار و نهان

معنی بیت : بزرگان جهان در آشکار و نهان به خاطر این بچّه به من میخندند و مرا مسخره میکنند.

صفحه ۹۳ فارسی پنجم ابتدایی 

 

یکی کوه بُد، نامش البرز کوه *** به خورشید نزدیک و دور از گروه

معنی بیت : کوهی وجود داشت که نامش کوه البرز بود و به خورشید نزدیک و از گروه دور بود.

بدان جای، سیمرغ را لانه بود *** که آن خانه از خلق، بیگانه بود

معنی بیت : در آن کوه، لانه ی سیمرغ وجود داشت که از مردم و آفریده ها خالی و بیگانه بود.

نهادند بر کوه و گشتند باز *** برآمد بر این، روزگاری دراز

معنی بیت : کودک سفید موی را روی کوه گذاشتند و برگشتند و از این ماجرا، زمان زیادی گذشت.

پدر، مهر بُبرید و بِفکند خوار *** جفا کرد بر کودکِ شیرخوار

معنی بیت : پدر مهر و محبّت را از فرزند قطع کرد و با خفّت و ذلّت او را دور انداخت و بر کودک شیرخوار ظلم و ستم کرد.

خداوند، مهر آن کودک را در دل سیمرغ افکند.

معنی بیت : خداوند، مهر و محبّت آن کودک سفید موی را در دل سیمرغ انداخت.

بدین گونه بر، روزگاری دراز *** برآمد که بُد کودک آنجا به راز

معنی بیت : این گونه روزگاری طولانی که کودک در آن کوه پنهان و به صورت یک راز زندگی میکرد، گذشت.

مانند دایه ای مهربان، تو را پرورده ام.

معنی بیت : مثل یک سرپرست و مادر مهربان تو را پرورش داده و بزرگ کردهام.

همان گه، بیایم چو ابرِ سیاه *** بی آزارت آرم، بدین جایگاه

معنی بیت : همان لحظه مثل ابر سیاه پیش تو می آیم و بی آزار و اذیت، تو را به این مکان می آورم.

دل سام شد چون بهشتِ برین *** بر آن پاک فرزند، کرد آفرین

معنی بیت : دل سام، پدر زال، همچون بهشت اعلی شد و به آن فرزند پاک، آفرین گفت.

معنی کلمات درس دوازدهم فارسی ابتدایی 

 

نام آور: معروف

روزگاری دراز: زمانی طولانی

بی همتا: یکتا

دهان به دهان گشت: کنایه در همه جا گفته شد

گنجینه: خزانه ، جای گنج

موبدان: روحانیان زرتشتی

کهن: قدیم

سرزنش: نکوهش

نگهبان: محافظ ، پاسدار

پوزش: عذرخواهی

سام نریمان: سام پسر نریمان

روان شد: به راه افتاد

نکو: خوب ، نیکو

پیمودن: طی کردن

برسان: مانند

فراز: بالا

شید: خورشید

جلال: عظمت

خاندان: خانواده

دستگاه: قدرت و جلال ، ثروت

اندوهگین: ناراحت ، غمگین

خواستار: خواهان

جرات: شجاعت ، دلیری

سرافزازی: سربلندی و افتخار

شیردل: دلیر ، شجاع

پیوسته: مداوم

یزدان: خداوند

بی آزارت: بی آزار تو ، بدون زحمت دادن به تو

دیدار: دیدن ، ملاقات

طبل: ساز بزرگ استوانه ای

شرمسار: خجالت زده ، شرمنده

بزرگان: در این جا انسان های بزرگوار

گردن کشان: در شاهنامه یعنی پهلوانان

تصور می کرد: اندیشه می کرد

بد نشان: زشت ، شوم

هریسه: نوعی آش

مهان: بزرگان

درجه: مقام

نهان: پنهان

اطبا: جمع طبیب

کوه سر به فلک کشیده: کوه بلند

معالجت: معالجه کردن ، درمان کردن

سیمرغ: مرغی افسانه ای

عاجز ماندند: درمانده شدند

دامنه: کناره ، قسمت پایین کوه

علاج: درمان

بفکند خوار: با خفت دور انداخت

سرای: خانه ، کاشانه

جفا: ظلم

خفت: خوابید

آشیانه: لانه

فربه: چاق

دستان: دستان یا زال اسم پدر رستم است

صحت: سلامتی

مخالف و متضاد درس دوازدهم فارسی پنجم ابتدایی 

زیبا ≠ زشت

پیران ≠ جوانان

سفید ≠ سیاه

اندوهگین ≠ خوشحال

عاقبت ≠ آغاز

شجاع ≠ ترسو

آشکار ≠ نهان

بلند ≠ کوتاه

خوار ≠ عزیز

جفا ≠ مهر

گرسنگی ≠ سیری

تندرست ≠ بیمار

ناپسند ≠ پسندیده

گران بها ≠ بی ارزش

دیو ≠ فرشته

بیمار ≠ سالم

عاجز ≠ توانا

راست ≠ چپ

لاغر ≠ چاق

فربه ≠ لاغر

امید ≠ نا امید

هم خانواده درس دوازدهم فارسی پنجم ابتدایی 

 

مشهور= شهرت ، مشاهیر

شعر= شاعر ، مشاعره

عیب= عیوب ، معیوب

خلق= خالق ، مخلوق

لرزه= لرزان ، لرزش

تصور= تصویر ، تصاویر

اطبا= طبیب ، مطب

علاج= معالجه

حاضر= حضور ، محضر

کلمات مهم و سخت املایی درس دوازدهم فارسی پنجم

 

مشهور – جرئت – عاقبت – دایه – نقره – عیبی – مِهان – سیمرغ – گذاشتند – البرز – جوار – دهانه‌ی غاری – پوزش – خواستار – زال – طبل – لرزه

با گویا مگ همراه باشید.💙

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا